محمد نيكانمحمد نيكان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

نیکان تک ستاره شبهای من

نیکان پلنگگگگگگگگگگگگگگگگ

یه روزی یه خانومی آمده بود توی مهدمونو رو صورتمون نقاشی کرد من از اون جایی که عاشق گرگام به مامانم کفتم دوست دارم شکل گرگ بشم مامانمم به مربیم گفت اگه میشه نیکانو شکل گرگ کنید .بعدش منو این شکلی نقاشی کردن حالا دیگه نمی دونم چه قدر شبیه گرگ شدم بیشتر شبیه پلنگم نه؟شادیم گربه؟فرقی هم نمیکنه من عاشق همشون هستمحلا ان شما واینم نیکان پلنگگگگگگگگگ ...
30 ارديبهشت 1392

بازدید از نمایشگاه مار

نمایشگاه مار باز شده بود مامانی به بابایی گفت که منو ببره مار ها رو ببینم و با انواع مختلف مار آشنا شماونجا ماررا رو می دادن تو دستمون واییییییییی نمی دونین چه هیجانی داشت هم می ترسیدم و هم واقا دوست داشتم تجربه اش کنم ...
28 ارديبهشت 1392

رفتن به پارک وحدت با بچه های مهد

امروز (92/2/24)بابایی زودتر رفت بیرون کار داشت به مامانی گفت مییاد دنبالمون اما ......بله کارش طول میکشه و مامانمم که می بینه ساعت 10 شده منو حاظر میکنه که پیاده بریم مهد .دیدیم بچه ها رو بردن پارک جولوی مهد ما هم رفتیم مامانی هم با من واستاد با دوستام کلی بازی کردم و خوش گذشت البته آخرش که داشتیم برمیگشتیم  مهدیه کم گریه کردم که مامان نرو اما مامانیم با هام صحبت کرد و منم قبول کردم اینم عکسام اینم منو آرتین رفیق جون جونیم کنار من مهلاست-لباس صورتیی فاطمه زهرا-جلوییم پارسا-کنارییش دانیال و نارگل   اینم پارسا جون که 2 روز پیش می خواسته نقابی که مامانم روز قبلش واسم خریده رو بگیره و دعوامون شده و هم نقاب بیچار...
24 ارديبهشت 1392
1